Treat Me Like a Princess

IMG_0371

در مسیر به پیدا کردن راه در سراسر دره به شهر من در سراسر دو رستوران کوچک آمده بود, در یکی از آنها به من گفت که آنها به مواد غذایی بسیار خوبی برای گیاه خواران و برنج و سبزیجات و شراب بود. من سعی کردم به راه رفتن وجود دارد در شب, یک مسیر توسط هتل اما در تاریکی زمین پنج دقیقه با که نور و آلودگی نوری سکوت جنگل پس به طور ناگهانی شروع به روح. آنها از من خواسته بود اگر من قطعا می آمد و من به آنها گفتم من نمی دانم, در تاریکی در مسیر متروکه من متوجه شدم من احتمالا تنها مهمان شده شب به نظر می رسید هم به ناهار خوردن در هتل پس همه.

برگشت در پذیرش بعد از پیاده روی کوتاه من به جنگل من احساس متاسفم برای دو للهواة آلمان پس از رسیدن بر روی پا بعد از تاریکی آمده بودند و می شود گفت که در هتل پر بود, به عنوان همه دیگران در این منطقه. من امیدوار آنها یک مشعل اند و آنها موفق به گرفتن کسی که با یک کاسا به اجاره قبل از هر کس به خواب رفت.

و به این ترتیب پس از تاکسی من هر راه تاخت و تاز به شهر به طور کامل زخم می Vinales من تصمیم گرفتم به شام ​​در هتل. آن را یک امر بوفه که wasnt ویژه گیاهخوار بود اما سالاد و پنیر و نان و میوه و گوشت لوبیا سبز آزاد وجود دارد (بر خلاف همه انواع دیگر از دانه های تا کنون است که با گوشت مخلوط شده بود) و فنجان کمی از شراب می تواند از نوار مجاور خریداری. من در حدود نه رفت برای جلوگیری از مهمانان همان کسی است که من به طور خودکار در اواخر صبحانه من در کامل به هتل ظرفیت اجتناب.

در شب از مهمان دیگر, آلمانی ها و کانادایی ها و تعداد کمی از انگلیسی تمام به طور ناگهانی ظاهر, فرز اطراف از گشت و گذار خود را و بیشتر کاملا در اوایل ناپدید شد, طولانی نیست در نوار بیش از حد طولانی یا. بعد از شام من در اطراف استخر با شراب من نشست و خوانده شده توسط lamplight و به حشرات گوش و گاز گرفته شد.

در من دو روز گذشته در Vinales من خیره شد به کم کردن سرعت و زمان رفتن آهسته تر, انجام نمی بسیار و خواندن بسیار اما به سادگی نشسته, یا lounging توسط استخر و تماشای دره های زیبا. این مشاهده و کاهش عمدی پایین از زمان توسط پرندگان سیاه و سفید شکاری گردان بالا خطوط اسب کوچک از Wending راه خود را از طریق دره و کشاورزان کمک کرده بود, رانندگی گاو خود دقیقهای زیر.

زیبایی از دره های سرسبز و زمرد کوه عجیب و غریب در حال بالا رفتن از آن گاهی اوقات در پس زمینه به شخصیت های عبور از آن تبدیل شد. من کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند من در سایه در لبه استخر و در لبه بالای تپه توسط یک نقطه قرار بود که در آن من می دانستم که به ناچار معلق مربی دوره خواهد آمد برای گرفتن عکس و دود و جیغ زدن.

یکی از آنها, یک زن با موهای کتانی جوان در مقابل من ظاهر شد. او قد بلند و قوی و دباغی بود, خوش هیکل و گوش خراش در sundress رنگ کتان شسته نشده. او به مرحله مشرف به دره با موخیتو در دست او strode. بعد آمد یک مرد جوان با موهای قهوه ای نیم اینچ رشد کرده از برش خدمه آن. او از نزدیک در کنار او در مرحله نشستم جایی که او نشسته بودند و او بی درنگ بر او زدم موخیتو. آن سقوط کرد و متلاشی در بتن و او شروع به پریدن کرد. او در حال حاضر من رو به رو بود پشت به لعن نمایش در موزون زنگ gurdy hurdy او همه زیبایی پشت فراموش شده خود را.

مرد جوان crestfallen نگاه, شکستن شیشه یک تراژدی بود. او راه می رفت داخل با سر برگزار کم. الهه بور تبدیل به اطراف یک بار دیگر, چک کردن قرار گرفتن او را برای شیشه های شکسته, آشکار پچ مرطوب بر روی لباس پنبه نازک خود را. او شنبه به پایین و همراه او به زودی او به ارمغان آورد یک نوشیدنی دیگر. او را داد شیشه ای به عنوان یک بنده فروتن ممکن رفع خستگی به یک شاهزاده خانم عربستان ارائه و رفت تا در یک مرحله باریک نزدیک به نوار نشستن رفتار او نشان افسردگی به عنوان آنجا که یکی از سگ های ولگرد شنی که گاهی اوقات گذشته استخر darted از.

پس از گرفتن چند جرعه از کوکتل او زن بیش به او نگاه کرد و در حال حاضر بلند شد و او را منجر به بازگشت به مرحله به نشستن در کنار او, تن او در حال حاضر دارای اثر تسکین دهنده. به زودی او ایستاده بود و او بود و گرفتن عکس از او را با دره پشت سر او و نوشیدنی در دست او. رنگ مایع رنگ لباس او همسان و مو خود را در نور خورشید میدرخشید. پس از عکس های گرفته شده بود او راه می رفت داخل و او جرعه جرعه آخرین مخلوط اطراف تکه های یخ را ترک TWAS. There only ever had been a drink for her.

I later saw the princess at the ballet in Havana reminding me of a phenomena I had observed where people who have made some sort of impression although often not actually met make one more appearance in another place, در لندن حتی در برخورد با چهار هزار مایل دور, قبل از ناپدید شدن دوباره برای همیشه.

IMG_0401

2 افکار بر روی "Treat Me Like a Princess

  1. What an intriguing little scene, so dramatic it must have seemed more like watching a movie. You had such an interesting time in Vinales. What made you choose to go there? Havana was such a complete contrast. People’s different reactions to the stray dogs were interesting. I kept running out of biscuits just as another one appeared 🙂

    • It was a fascinating scene, نقش خود را در رابطه به شدت تعریف شد!

      زمانی که من در رزرو پرواز به هاوانا از پرواز کامل بودند و من مشکل رزرو آنلاین به حال. من یک آژانس کوبا نامیده می شود و آن مرد وجود دارد با شروع از من می پرسی چه من که قرار بود برای دریافت تا در کوبا. من او را در مورد این دوره که من می شود صرف وقت اضافی وجود دارد قبل از آن گفت و او Vinales توصیه می شود. او سعی کرد به من را به هتل دیگری که آژانس خود را فروخته اما کامل بود. هنگامی که من تصمیم گرفته بود برای رفتن وجود دارد من فکر کردم من نا امید و یک اتاق اما من به پایان رسید تا رزرو هتل لس Jazmines در جای دیگر و من با انتخاب من بسیار خوشحال بود. هیچ یک از هتل ها دیگر مانند یک نمایش تماشایی بود. نگرش کارکنان هتل نسبت به گربه ها و سگ بسیار دوستانه بود و که تعجب آور بود. این فوق العاده به ساندویچ بود جای چنین صلح و آرامش در بین لندن و هاوانا.

پرسش و پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

این سایت با استفاده از Akismet به کاهش هرزنامه. یاد بگیرید چگونه داده نظر خود را پردازش می شود.